loading...
اولین عشق
لایو بازدید : 4 یکشنبه 05 آبان 1392 نظرات (1)



سلام

خووبین؟؟؟

من که خوب نیستم

عشقم 4 ابان اومد پیشم ساعت 6 غروب  5 ابان از پیشم رفت

این دو روز خییییییییییییلی خوش گذشت....

ولی الان حالم خوب نیست

چون رفته شهرشون

خداجون مواظب عشقم باش

بهش اس دادم

گفتم مواظب امید باش برگشته یچیزی گفته که اشکام بند نمیاد.خوب حق داره

من ...............

عشقم فردا تولدته

ایشالا 1000 ساله بشی و سایه ات همیشه رو سرم باشه


لایو بازدید : 4 یکشنبه 05 آبان 1392 نظرات (0)

یا ابرفرض.

این زشتا رو نگاه.

ضد پرسپولیسیا نظر بزارن.

اگه نزاری استقلالی نیستی.


لایو بازدید : 4 یکشنبه 05 آبان 1392 نظرات (0)

اولین جمله ای که پس از شنیدن جمله   محرم داره میاد   به ذهنتون میرسه         درقسمت نظرات بنویسید

 


لایو بازدید : 4 شنبه 04 آبان 1392 نظرات (0)

سرباز وطن...

ورس۱:

خودتو بده به دست تکستم
یه لحظه بگذر
از فکر و ذکر و مشغله
و برو به سمت حسم
سر تکون بده حالا با بیت اوزی
یکم برو تو حس و حال و فاز و ریتم موزیک
درد ورق قلم هدف همش ربط خاصی
دارن به اوج و رشد و پیشرفت رپ فارسی
من و تو باید تا ته تو صحنه وایستیم
میدونم اینو تو هم موافق با حرف یاسی
من میخوام تو مخ برم یه کمی هرج و مرج کنم
درد و رنج رپ من به سبک رپ ترجمش کنم
درس و مشق من نوشتن است از تو از خودم
پس بذار که رپ کنم از عمق درد مردمم
خوب؟؟؟
میدونی من مصر رو گفته های پیشم
دشمنای ما دلیل افت ما نمیشن
خفته های دیشب حالا بیدار ترینن
همه در ها قفل بود من از دیوار پریدم
هم خوان:

ببین دستم این قصه ها رو مینویسه میگه
با یه خودکار که عین تیغ تیزه اینه
که مینویسه دیگه از کینه ای که پیره
ولی به سمت پیشرفت سینه خیز میره
صدامو داری؟ یاس مینویسه میگه
هی با خودکاری تیغ تیزه اینه
که مینویسه دیگه از کینه ای که پیره
هی به سمت پیشرفت سینه خیز میره

ورس۲:

رحمت به اون کسیکه پشتمه بشمار
لعنت به اون کسیکه دشمنه بشمار
رپ نردبون رشدمه تو چشمام
مقصد که توی مشتمه به اجبار
هستم تو شوک روز های قدیمو
ولی هنوزم میکنم شکر اوستی کریمو
هنوز کلمه ها رو مینویسم با صداقت چون
یه لحظه واستا بینم انگار صدا قطع شد
اوزی؟ !!!....
مهم نیست بدون بیت میریم من و تو
ببین٬ تو وقتی پایه باشی واسه پای من
بیت زود خودشو میرسونه با صدای من
ما بچه های زیرزمینی
زجه ها رو میزنیم
حرف ما رو میشنوی
ما تک ستاره میشویم
تو سبک برتر من تخته کردم
در ها رو حتی سقف رو کندم تا صدر جدول
بشینم
بشینم کنارت
بچینم ستاره
من میدم ادامه
و اینم صدامه
که میرقصه با تو
قلم میلغزه تا صبح
آره این درس ما شد
پس تو این لحظه پاشو
واسه جنگ به دنبال حسّ و حال نگَرد
چونکه اونکه برد هیچ وقت استخاره نکرد
توی حال و سال خوبی مثل سال ۹۰
همه دستا میره بالا به افتخار وطن

هم خوان:

ببین دستم این قصه ها رو مینویسه میگه
با یه خودکار که عین تیغ تیزه اینه
که مینویسه دیگه از کینه ای که پیره
ولی به سمت پیشرفت سینه خیز میره

صدامو داری؟ یاس مینویسه میگه
هی با خودکاری تیغ تیزه اینه
که مینویسه دیگه از کینه ای که پیره
هی به سمت پیشرفت سینه خیز میره

ورس۳:

پشتکار من رشد کار من
تو پشتیبان من خوش به حال من
ما گشنه های حرف مرده کشته های رپ
با کلمه هایی گرونتر از بشکه های نفت
ت بده
تا ته تو تحریم و تحت تعقیب
ب بده
با بد ترین بلا ها باس بجنگیم
م بده
ما مست و منگیم مثل مرگ مغزی
ره به ره
قلم به دستیم قسم به نسلی
که پا به پاشون روز هایی که سوخت دادیم
از جنس همیم همدیگرو دوست داریم
عرقته به رنگ پرچمت به سرزمینت
که قرمزه سفید و سبزه منم از صمیم
قلبم هستم تا توی دنیا صدام بپیچه
یاس تو اوج درد همینجا ادامه میده
ایران مهم نیست به دست کی اداره میشه
آدم همیشه تو محدودیت ها ستاره میشه
هم خوان:

ببین دستم این قصه ها رو مینویسه میگه
با یه خودکار که عین تیغ تیزه اینه
که مینویسه دیگه از کینه ای که پیره
ولی به سمت پیشرفت سینه خیز میره

صدامو داری؟ یاس مینویسه میگه
هی با خودکاری تیغ تیزه اینه
که مینویسه دیگه از کینه ای که پیره
هی به سمت پیشرفت سینه خیز میره


لایو بازدید : 4 شنبه 04 آبان 1392 نظرات (0)

روزے مـے رسَـב

بـے تفـآوتـے هآیَـﭞ رآ

بـآ جآےِ פֿـآلـے امـ

حِـس ڪُنـے

و شآیـد בر בلـﭞ بـآ بُغض بگـویـے

【ڪآش اینجآ بـوב!】

آטּ وَقـﭞ اسـﭞ ڪہ مے فَهمـے



                                                                                      

                                


لایو بازدید : 4 شنبه 04 آبان 1392 نظرات (0)

      تـــو شاهی و تاجِ سَرَم      ثارالله

      تُو روضه هات بده پَرَم      ثارالله

      منم میخوام بیــــام حرم      ثارالله

      نکُن رَدَم    شـــاهِ کَرَم      ثارالله

مثــــــلِ کبوترایِ عاشق    پَر میزنم سویِ حریمِت

روزیمُ داده حضرتِ حقّ    آقـــــا با دستایِ کَریمِت

      دیوونه گنبد طلا صحن و سراتم مولا
            
ابا عبدالله   ابا عبدالله
     
مستِ اذونِ حـــرمِ کرب و بلاتم مولا

            ابا عبدالله    ابا عبدالله

      روحی لَکَ الفِداء  اربـــــــابِ کربلا

      سلطانِ قلبِ مـــن  همه هستیِ خدا
   
{ حسین یا حبیبی یا حبیبی یا حبیبی }
     
از غمِ تــــــو پُر مَحَنم      ثارالله

      پیـــــرهَنِ مشکیم کَفَنم      ثارالله
     
گدایِ تــــــــو و حَسَنم      ثارالله
     
تُو هیئتت   سینه زَنَم      ثارالله

اینــه تموم آرزویَم       پـــایِ ضریحِ تو بمیرم

منم مثه میثمِ تمّار       به دارِ عشقِ تو اسیرم

    دیوونه گنبد طلا صحن و سراتم مولا
          
ابا عبدالله   ابا عبدالله
   
مستِ اذونِ حرمِ کرب و بلاتم مـــولا
          
ابا عبدالله   ابا عبدالله

    در تاب و در تبم     حیدری مذهبـم

    عبــــــدُ الـرُّقیِّه و     من کلب زینبم
  
{ حسین یا حبیبی یا حبیبی یا حبیبی }

    شاکر اهل البیت (ع) : سید مهدی سادات(عارف)


لایو بازدید : 4 شنبه 04 آبان 1392 نظرات (0)

خورشید چراغکی زرخسار علی است

مه نقطه کوچکی زپرگار علی است

هر کس که فرستد به محمد (ص)

همسایه دیوار به دیوار علی است



لایو بازدید : 4 شنبه 04 آبان 1392 نظرات (0)
چرا آقایون تو رانندگی به خانوما احترام نمی گذارند؟

 حتماً دیدید كه یه خانوم داره رانندگی می كنه ماشین هایی كه رانندهشون آقاست هی می خوان بره بغل بوق می زنن جلوشون ویراژ می رن مسخره ش می كنن . خدایی نكرده اگه ماشینش خاموش بشه دیگه از بس مسخره بازی در میارن كه خانومه دستپاچه میشه. مثل اینكه هنوز مردای ایرانی نمی تونن رانندگی خانوما رو قبول كنن. اگه شوهرشم تو ماشین باشه كه دیگه بدتر هی میگه مواظب باش نزنی به دیوار . نزنی به اون موتوری و ... خلاصه اینقدر میگه مواظب باش كه بیچاره زنه هول میشه . از متلك گفتن هم كه نگو و نپرس . البته از حق هم نگذریم رانندگی بعضی از خانوما هم افتضاحه اما نه همه به نظر شما چرا آقایون تو رانندگی به خانوما احترام نمی گذارند؟ نامه یک زن ایرانی به مرد هم وطنش: پیاده از کنارت گذشتم ، گفتی : ” قیمتت چنده خوشگله ؟ ” سواره از کنارت گذشتم گفتی : ” برو... پشت ماشین لباسشویی بنشین !“ در صف نان ، نوبتم را گرفتی چون صدایت بلندتر بود در صف فروشگاه نوبتم را گرفتی چون قدت بلندتر بود زیرباران منتظر تاکسی بودم ، مرا هل دادی و خودت سوار شدی در تاکسی خودت را به خواب زدی تا سر هر پیچ وزنت را بیندازی روی من در اتوبوس خودت را به خواب زدی تا مجبور نشوی جایت را به من تعارف کنی در سینما نیکی کریمی موقع زایمان فریاد کشید و تو پشت سر من بلند گفتی : ”زهرمار !“ در خیابان دعوایت شد و تمام ناسزاهایت ، فحش خواهر و مادر بود در پارک، به خاطرحضور تو نتوانستم پاهایم را دراز کنم نتوانستم به استادیوم بیایم ، چون تو شعارهای آب نکشیده میدادی من باید پوشیده باشم تا تو دینت را حفظ کنی مرا ارشاد می کنند تا تو ارشاد شوی ! تو ازدواج نکردی و به من گفتی زن گرفتن حماقت است من ازدواج نکردم و به من گفتی ترشیده ام عاشق که شدی مرا به زنجیر انحصارطلبی کشیدی عاشق که شدم گفتی مادرت باید مرا بپسندد من باید لباس هایت را بشویم و اطو بزنم تا به تو بگویند خوش تیپ من باید غذا بپزم و به بچه ها برسم تا به تو بگویند آقای دکتر وقتی گفتم پوشک بچه را عوض کن، گفتی بچه مال مادر است وقتی خواستی طلاقم بدهی، گفتی بچه مال پدر است اما من دیگر : احتیاجی ندارم که تو در اتوبوس بایستی تا من بنشینم. احتیاجی ندارم که تو نان آور باشی احتیاجی ندارم که توحامی باشی خودم آنقدر هستم که حامی خود و نان آورخود باشم . با تو شادم آری ، اما بدون تو هم شادم . من اندک اندک می آموزم که برای خوشبخت بودن نیازمند مردی که مرا دوست بدارد نیستم من اندک اندک عزت نفس پایمال شده خود را باز پس می گیرم. به من بگو ترشیده ، هرچه می خواهی بگو. اما افتخار همبستری و همگامی با مرا نخواهی یافت تا زمانی که به اندازه کافی فهمیده و باشعور نباشی گذشت آن زمان که عمه ها و خاله هایم منتظر مردی بودند که آنها را بپسندد و درغیر اینصورت ترشیده می شدند و درخانه پدر مایه سرافکندگی بودند . امروز تو برای هم گامی بامن ( و نه تصاحب من - که من تصاحب شدنی نیستم ) باید لیاقت و شرافت و فروتنی خود را به اثبات برسانی . حقوقم را از تو باز پس خواهم گرفت. فرزندم را به تو نخواهم داد. خودم را نه به قیمت هزار سکه و یک جلد کلام الله که به هر قیمتی به تو نخواهم فروخت روزگاری می رسد که می فهمی برای همگامی با من باید لایق باشی - و نیز خواهی فهمید همگام شدن با من به معنای تصاحب من یا تضمین ماندن من نخواهد بود. هرگاه.. مثل پدرانت با من رفتار کردی بی درنگ مرا از دست خواهی داد . ممکن است دوست وهمراه تو شوم اما ،،،،، ملک تو نخواهم شد .

لایو بازدید : 3 سه شنبه 30 مهر 1392 نظرات (0)

 اولین مرحله از پروژه ی خول سازیه درازیو با موفیت انجام شد !

بعش گفتم درازیو تو که همش میشینی آهنگای ز.د.بازیو اینا گوش میدی بیا یه آهنگ بدم اولن ببینی کیا رفتن شدن خواندده واقعا دوما پاشی یه قری هم بدی !صب دیدم اس داده بود : عینک ریبنم نی :(( همونجا پی بردم که خول شده رفتع {  آهنگ عینک ریبُن از امید جهان  }

- از یه شاگردش میگف که چقد خوبه ! از دادِ خفنش سر کلاس میگه :)) از درس دادنش :))

- قرار شد اگه این آرمون جمعه رو خوب بدم دفعه ی بعد که میاد خونمون برام پاستیل بخره بیاره اما من که میدونم این پاستیل بخر نیس :| یه سالو نیمه دارم دلمو صابون میزنم هنوزم رنگی از پاستیل ندیدم

- چه حس خوبیه وقتی شاگرداش آقا صداش میکنن :) فک میکردم اسمشو میگن :) البته فک کنم دهنشونو صاف کرده که اینا بش میگن آقا !

- میشینه پژمان میبینه :|

- و در نهایت امروزو نمیویسم ینی مینویسم اما بعد از آزمون !

فعلا میرم بقیه ی مقچمو بخونم که پاستیلو از کف ندم

♥ عشــ♥ــقول منه :) خوبه ! خدایا شکر :) دیگه لازم نیس سر اون آدمِ ... باش دعوا کنم لازم نیس مدام بترسم :) هر بار که یادم میوفتم چه روزایی گذشته 100بار خدارو شکر میکنم که تموم شد ! :)

اضافه شد نوشت:

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 13
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 0
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 3
  • بازدید ماه : 4
  • بازدید سال : 9
  • بازدید کلی : 58